نیتان زمانی که یک بازدیدکننده غیرمنتظره برای اجاره انبارشان به مزرعه می‌آید، مشکوک می‌شود. جانی دوباره با دوست قدیمی‌اش ریس، که اکنون یک قاچاقچی مواد مخدر است، ارتباط برقرار می‌کند و برای پرداخت بدهی، فریب خورده و وارد قاچاق مواد می‌شود....

نیتان یک لندروور را که دیده بود یک پهپاد جاسوسی پرتاب می‌کند دنبال می‌کند، که او را به برادرش، کالیب، و دوست دخترش می‌رساند؛ جانی که متقاعد شده است نظافتچی جدیدشان، ایوا، بسته مواد مخدر را برداشته، به خانه او می‌رود تا آن را پس بگیرد....

تنش‌ها زمانی افزایش می‌یابد که رئیس ریس، کنی، جانی و سادی را به خاطر کم بودن پول سرزنش می‌کند؛ کنی آن‌ها را دنبال می‌کند و این باعث یک حمله می‌شود که عواقب مرگباری به دنبال دارد....

پس از اینکه متوجه می‌شوند کنی ناپدید شده است، پلیس تصمیم می‌گیرد به محل عملیات مواد مخدر او حمله کند؛ افسر پلیس کراوثر یک اطلاعیه ناشناس درباره یک خودرو سوخته در معدن دریافت می‌کند و وقتی نیتان در محل حاضر می‌شود، شک و تردیدهای او افزایش می‌یابد....

رئیس باند مواد مخدر، توروک، به مزرعه ویلیامز می‌آید تا انتقام بگیرد؛ نیتان برای نجات خانواده‌اش، مزرعه کناری را به عنوان انبار جدید به او پیشنهاد می‌دهد؛ کراوثر گزارش شاهد عینی از فردی که خودرو را خراب کرده دریافت می‌کند....

با دانستن اینکه نیتان در گزارش شاهد عینی او دخالت کرده، کراوثر از هیچ تلاشی برای پیدا کردن اینکه چه بر سر کنی آمده، فروگذار نمی‌کند؛ نیتان، ایوا و کالیب سعی می‌کنند تحقیقات کراوثر را متوقف کنند....