One Hundred Years of Solitude
در دل شهر افسانهای ماکوندو، ماجراهای هفت نسل از خانواده بوئندیا روایت میشود؛ جایی که عشق و خاطره در کنار رازهای گذشتهای ناگریز، سرنوشتی شگرف و فراموشنشدنی را برایشان رقم میزنند.
در هراس از یک روح و یک نفرین، اورسولا و خوزه آرکادیو همراه با چند نفر دیگر شهر خود را ترک میکنند تا خانهای جدید بنا کنند و سفری دشوار از میان زمینهای سخت را پشت سر میگذارند....
آورلیانو رؤیاهایی از یک جنگ میبیند، در حالی که خوزه آرکادیو جونیور با زنی آشنا میشود. وسواس خوزه آرکادیو به کیمیاگری، اورسولا را وادار میکند راهی برای حمایت از خانواده پیدا کند....
دختر عجیبی بیماری هذیانآوری را به ماکوندو میآورد. خوزه آرکادیو شیفته دوربین ملکیادس میشود. ربکا و آمارانتا برای جلب توجه پیهترو رقابت میکنند....
شهردار جدید و خانوادهاش در ماکوندو مستقر میشوند. آورلیانو برای اولین بار عشق را تجربه میکند، در حالی که مرگ باعث میشود خوزه آرکادیو دچار جنون شود....
آرکادیو به عنوان مدیر مدرسه منصوب میشود و پیلار خبری مهم برای آورلیانو دارد. رمیدیس خانه بوندیا را با شادی پر میکند — تا اینکه فاجعهای رخ میدهد....
خوزه آرکادیو جونیور بازمیگردد و همه را با طبیعت وحشیاش شوکه میکند، بهویژه ربکا را. در میان ناآرامیهای سیاسی، آورلیانو به یک رهبر انقلابی تبدیل میشود....
آرکادیو قانون لیبرال را در ماکوندو اجرا میکند، در حالی که آورلیانو تلاش میکند یک سرهنگ را از دست محافظهکاران آزاد کند. تهدید جنگ که مدتها در حال شکلگیری بود، بالاخره فرا میرسد....
سالها بعد، زمانی که آورلیانو برنامههای جنگی خود را برای ماکوندو فاش میکند، اورسولا با دلشکستگی به یک درک شوکهکننده درباره خانوادهاش میرسد....
ارسال دیدگاه