حمله به اردوگاه آنها، شکارچی خون آشام ریشتر و جادوگر جوان ماریا را تشویق می کند تا از ابوت ماچکول کمک بگیرند. غریبه ها از خارج از کشور خبر می آورند....

همانطور که تهدید یک مسیحای خون آشام در حال ظهور است، گذشته ترا نشانه های تاریکی برای آینده دارد. آنت، ادوارد، ریشتر و ماریا به سمت قصر می روند....

آنت در شوک پس از یک از دست دادن، داستان فرار خود از برده داری و سفرش از سنت-دومینگ را به اشتراک می گذارد. هرج و مرج در یک اجتماع عمومی فوران می کند....

اولروکس در مورد اتحاد ابوت به میزراک شک می کند. آنت که از کمک به دوستش ناامید است، ماموریتی پرمخاطره را با مخالفت های ریشتر هدایت می کند....

درولتا یک بازی متقاعد کننده به اولروکس می دهد و آنت با یک دشمن قدیمی روبرو می شود. افشاگری‌ها، تاریخچه خانوادگی ماریا و ریشتر را روشن می‌کنند....

در حالی که ریشتر در مورد میراث بلمونت می آموزد، آنت به دنبال خرد اجداد خود می گردد. ادوارد تلاش می کند تا به یک رفیق برسد....

مسیح خون آشام که از پیروزی هایش جسارت یافته است، در کانون توجه قرار می گیرد. ریشتر توانایی های جدید را منعطف می کند. اولروکس پیشنهاد شگفت انگیزی می دهد....

با آماده شدن ابوت برای قربانی کردن غیرقابل تصور و برنامه های Erzsebet در حال حرکت، ریشتر و متحدانش خود را به نبرد می اندازند....