The Demon and the Forhead Moon
ماه پیشونی همراه با یکی از نوادگان ارژنگ دیو، در فضایی خیالانگیز و شاد سفر میکند. سفری در دنیای امروز؛ برای کودکی که در وجود تمام اعضای خانواده زنده است.
- مدت زمان: نامشخص
-
بازیگران:
سیاوش چراغی پور
Siavash Cheraghi Pour
ستایش موسوی
Setayesh Mosavi
رضا شفیعیجم
Reza Shafiei Jam
رامین ناصرنصیر
Ramin Naser Nasir
رابعه اسکویی
Rabe e Oskouie
نگین معتضدی
Negin Motazedi
میرطاهر مظلومی
Mir Taher Mazloomi
لیلا اوتادی
Leila Otadi
خشایار راد
Khashayar Rad
حسن پورشیرازی
Hassan Pourshirazi
بهراد خرازی
Behrad Kharazi
آتش تقیپور
Atash Taghipour
اصغر سمسارزاده
Asghar Semsarzadeh
علی صادقی
Ali Sadeghi
علی کاظمی
Ali Kazemi
احمدرضا اسعدی
Ahmad Reza Asadi
افسانه بایگان
Afsaneh Bayegan
عباس محبوب
Abbas Mahboub
ماه پیشونی در اتفاقاتی عجیب، پدر و مادرش را از دست می دهد. اما زمانی که می فهمد آنها توسط دیوی پلید طلسم شده اند، برای نجاتشان، دست به کار می شود....
ماه پیشونی برای یافتن کمک، در «شهر قصه» به سراغ دیو جوان و مهربانی به نام ارژنگ می رود و آن دو برای شکستن طلسم پدر و مادر ماه پیشونی با هم همسفر می شوند....
قهرمانان داستان ابتدا به شهر طلسم شده کوتاه قامتان می رسند و ناچار می شوند تا به مردم آنجا کمک کنند. ارژنگ هم طلسم می شود و ماه پیشونی با هوش خود باید او را هم از این وضعیت نجات دهد....
ماه پیشونی در مخمصه افتاده است، زیرا باید هم طلسم را بشکند و ارژنگ را نجات بدهد هم راهی برای فرار از ازدواج اجباری با پسر پیر کوچول خان پیدا کند و هم نشانی از بابا ابریشمی بیابد و به سفرش ادامه بدهد....
ماه پیشونی و ارژنگ با همسفری تازه برای یافتن بابا ابریشمی اشتباهی وارد شهردیگری می شوند که همه ی مردم آنجا پیر هستند؛ شهری همراه با اتفاقاتی تازه....
برای یافتن دوست صمیمی و نقال بابا ابریشم و گرفتن نشانی از او وارد شهری مدرن می شوند؛ شهری که در آنجا فضای مجازی حرف اول را می زند و نشانی از شاهنامه و نقالی نیست....
در شهری که همه سرگرم گوشی هایشان هستند، یافتن تعدادی شنونده مراسم نقالی و شکستن طلسم این شهر بسیار سخت می نماید؛ اما ماه پیشونی برای رسیدن به پدر و مادرش از هیچ طلسمی هراس ندارد....
شهر چاق ها، شهر فست فود و غذاهای چرب، شهری که جسدهای مردگانشان را به دلیل سنگینی با جرثقیل تشییع می کنند. اینجا شهری تازه است برای یافتن نشانی از بابا ابریشمی....
ماه پیشونی با همراهان تازه و نوجوانش برای شکستن طلسم شهر باید کلید شکستن این طلسم را بیابد: کلیدی که گم شده است!...
ماه پیشونی و ارژنگ با کمک مردم شهر فسفودی خان را شکست می دهند، پیروز می شوند و به شهری تازه می روند. در آن جا با مانعی بزرگتر روبرو می شوند: یک دیو ظالم که خود را ناپلئون بناپارت می پندارد و...
پشیر و پشور دو دیو دو قلو هستند که یکی فقیر است و در کنار مردم و دیگری ظالم است و نشسته بر سریر قدرت. اولی لباس مندرس به تن...
به بابا ابریشمی نزدیک شده اند ولی در ادامه مسیر باید از جنگلی خطرناک بگذرند. جنگلی به نام هزار افسون، با هزاران افسون و طلسم و دوال پا....
ماه پیشونی بابا ابریشمی را می یابد و وقتی می فهمد که از اقوام اوست، کنجکاو می شود که دلیل این همه کینه و عداوت آفت را از خانواده اش بیابد....
نبردی با فاصله میان آفت با سلاح دسیسه اش و ماه پیشونی با سلاح هوشش؛ نبردی که این بار ماه پیشونی را تا آستانه سوختن در آتش پیش می برد و باعث می شود که او به راز بزرگ و دلیل کینه آفت پی ببرد....
این بار نبردی چشم در چشم میان آفت ظالم و ماه پیشونی معصوم در می گیرد. آفت تنها در آن سو ایستاده و ماه پیشونی و خانواده اش در کنار هم در این سو. حتی الفت، تنها دختر آفت هم از او روی بر می گرداند....
ارسال دیدگاه