
کا-یونگ دومین آرزویش را میکند - این بار برای مادربزرگش. در همین حال، ابلیس همچنان دیگران را فاسد میکند تا شرطبندیاش با کا-یونگ را ببرد....

ابلیس از اجلائیل میخواهد تا سالهای گمشدهاش را با کا-یونگ بررسی کند. در همین حال، کا-یونگ با خاطرات زندگی گذشتهاش و آرزویی شوم روبرو میشود....

با وجود اینکه کا-یونگ از گذشتهاش باخبر میشود، گمان میکند که داستان او با ابلیس پیچیدهتر از این حرفهاست. اجلیل و ابلیس نیرویی مخفی را در سایهها کشف میکنند....

ابلیس و کا-یونگ برای یافتن پاسخهایی درباره گذشته نامعلومشان به دبی سفر میکنند. خیلی زود، کا-یونگ پیوند غیرمنتظرهای با او برقرار میکند....

اسرائیل از پان-گئوم به عنوان طعمه برای سرنگونی ابلیس استفاده میکند. با افزایش تهدید خالد، ابلیس و کا-یونگ سرنخ مهمی در مورد ارتباط گذشته خود کشف میکنند....

با نزدیک شدن حرکت بعدی خالد، ابلیس و کا-یونگ به گذشتهی مبهم خود میپردازند. در همین حال، پان-گیوم برای سرنوشت خود آماده میشود و سوءظنها را در اطراف خود برمیانگیزد....

هزار سال پیش، خودِ گذشتهی کا-یونگ از مرگ حتمی جان سالم به در میبرد - دوباره با ابلیس ارتباط برقرار میکند و عاشق میشود، تا اینکه طمع به طرز غمانگیزی آنها را از هم جدا میکند....

با نزدیک شدن به پایان کار خالد، کا-یونگ، ابلیس و عزیزانشان با خطر بزرگی روبرو میشوند - اما نقشه پنهان آنها میتواند سرنوشتی را که طی هزار سال شکل گرفته است، رقم بزند....

کا-یونگ که زندگیاش زیر و رو شده، به دنبال ابلیس میگردد تا آخرین آرزویش را برآورده کند. آیا آنها به خوشبختی ابدی میرسند یا سرنوشتی بیرحم آنها را محدود میکند؟...
ارسال دیدگاه