شکست‌ ناپذیر

Invincible

مارک گریسون یک نوجوان عادی است، با این تفاوت که پدرش قدرتمندترین ابرقهرمان روی زمین است. اندکی پس از تولد هفده‌سالگی‌اش، مارک کم‌کم قدرت‌هایی از خود نشان می‌دهد و تحت آموزش پدرش قرار می‌گیرد.

فصل 1فصل 2فصل 3
وقتشه!
وقتشه!

وقتی «مارک گریسون» بالاخره قدرت‌هایی را از پدر ابرقهرمانش به ارث می‌برد، رؤیایش به حقیقت می‌پیوندد. اما قهرمان بودن فقط انتخاب اسم و لباس نیست....

حالا یا هیچ‌وقت!
حالا یا هیچ‌وقت!

با غیبت پدرش، مارک تلاش می‌کند تا از شهر در برابر یک تهاجم بین‌بعدی دفاع کند و به تیمی از نوجوانان ابرقهرمان می‌پیوندد....

به کی گفتی زشت؟
به کی گفتی زشت؟

مارک قرار مطالعه‌اش را نیمه‌کاره رها می‌کند تا از کوه راشمور در برابر یک دانشمند دیوانه محافظت کند. «روبات» در همین حین در حال جمع‌آوری تیم جدیدی از قهرمانان جهان‌نجات است....

نیل آرمسترانگ، حسادت کن!
نیل آرمسترانگ، حسادت کن!

دو تجربه برای اولین بار در زندگی مارک رقم می‌خورد: اولین قرار عاشقانه و اولین سفر به یک سیاره دیگر. هم‌زمان، «نولان» و «دبی» هم به خاطرات اولین تعطیلات مشترکشان بازمی‌گردند....

اون یکی واقعا درد داشت!
اون یکی واقعا درد داشت!

مارک که به قدرت‌های جدیدش اطمینان پیدا کرده، ریسک می‌کند و با یک تبهکار محلی همکاری می‌کند تا یک جنایتکار بزرگ را شکست دهد، در حالی که باید مدرسه و رابطه‌ی جدیدش را هم مدیریت کند....

شبیه مرده‌ها شدی!
شبیه مرده‌ها شدی!

مارک همراه «ویلیام» و «امبر» از دانشگاه ایالت بالا بازدید می‌کند تا شاید آینده‌اش را آنجا رقم بزند. «دبی» هم با کشفی نگران‌کننده روبه‌رو می‌شود....

باید با هم صحبت کنیم
باید با هم صحبت کنیم

مارک که احساس سردرگمی می‌کند، از «ایو» کمک می‌خواهد. در همین حال، همه در جستجوی او هستند....

از کجا اومدم واقعاً؟
از کجا اومدم واقعاً؟

مارک باید ثابت کند که تبدیل به همان قهرمانی شده که همیشه آرزویش را داشته—با متوقف کردن نیرویی که شکست‌ناپذیر به نظر می‌رسد....

درسی برای زندگی بعدی‌ات
درسی برای زندگی بعدی‌ات

بعد از خیانت پدرش، مارک با مسئولیت‌هایش به‌عنوان «شکست‌ناپذیر» دست و پنجه نرم می‌کند و با دشمنی غیرمنتظره روبه‌رو می‌شود....

حدوداً شش ساعت دیگه با یه ماهی باکرگیمو از دست می‌دم!
حدوداً شش ساعت دیگه با یه ماهی باکرگیمو از دست می‌دم!

مارک و دوستانش در تعطیلات تابستانی هستند، اما تبهکاران دست از کار نمی‌کشند. مارک مجبور می‌شود با عواقب دو زندگی پنهانی «اومنی-من» روبه‌رو شود....

این پیام، این نقشه!
این پیام، این نقشه!

مارک وارد دانشگاه می‌شود، «دبی» با ترومای شخصی‌اش دست‌و‌پنجه نرم می‌کند، و «آلن بیگانه» پس از بازگشت به خانه با تهدید جدیدی علیه ائتلاف سیارات روبه‌رو می‌شود....

خیلی وقته ندیدمت!
خیلی وقته ندیدمت!

مارک برای نجات یک گونه بیگانه به مأموریتی فراخوانده می‌شود، اما این مأموریت تبعات شخصی غیرمنتظره‌ای دارد....

احتمالاً شوکه شدی!
احتمالاً شوکه شدی!

خانواده‌ی «گریسون» زمانی دگرگون می‌شود که مارک با مسئولیت‌هایی تازه و غافلگیرکننده به زمین بازمی‌گردد. «نگهبانان کره‌ی زمین» با تهدیدهایی هم در خانه و هم در بیرون مواجه‌اند....

به این راحتی‌ها نیست!
به این راحتی‌ها نیست!

پس از دو مأموریت چالش‌برانگیز، «نگهبانان کره‌ی زمین» در همکاری با هم دچار مشکل می‌شوند. در همین حال، مارک تلاش می‌کند تعادل بین وظایف قهرمانانه، روابط شخصی و آینده‌اش به‌عنوان یک دانشجو را حفظ کند....

من جایی نمی‌رم!
من جایی نمی‌رم!

در حالی که مارک تلاش می‌کند زندگی شخصی‌اش را نجات دهد، یک تبهکار جدید از راه می‌رسد و بزرگ‌ترین چالش زندگی‌اش را برای او رقم می‌زند. «دونالد» نیز با گذشته‌اش مواجه می‌شود....

فکر می‌کردم قوی‌تری!
فکر می‌کردم قوی‌تری!

یک دشمن قدیمی همه چیزهایی را که مارک دوست دارد، تهدید می‌کند....

الان دیگه نمی‌خندی!
الان دیگه نمی‌خندی!

مارک گریسون برگشته و قوی‌تر از همیشه است — در حالی که دشمنان جدید دنبال انتقام‌اند و دشمنان قدیمی به خونش تشنه....

معامله با شیطان
معامله با شیطان

مارک تصمیمی بزرگ می‌گیرد، بی‌خبر از پیامدهایش برای خانواده، آژانس دفاع جهانی (GDA) و حتی نگهبانان. «سیسیل» گذشته‌اش را به یاد می‌آورد و «ایو» تصمیم مهمی می‌گیرد....

می‌خوای لباس واقعی داشته باشی، نه؟
می‌خوای لباس واقعی داشته باشی، نه؟

مارک تلاش می‌کند به «الیور» یاد بدهد ابرقهرمان بودن یعنی چی. «دبی» نیز وارد یک رابطه‌ی جدید می‌شود و با تغییرات خانوادگی کنار می‌آید....

تو قهرمان من بودی
تو قهرمان من بودی

دو غریبه از مارک برای مقابله با یک تبهکار مرموز کمک می‌خواهند. در سوی دیگر کهکشان، «نولان» با هویت خودش درگیر است و «آلن» متحدی شگفت‌انگیز پیدا می‌کند....

قرار بود آسون باشه!
قرار بود آسون باشه!

مارک و ایو کسب‌وکاری راه می‌اندازند و با چهره‌ای آشنا روبه‌رو می‌شوند. «دبی» نگران است که «الیور» زیادی زود بزرگ می‌شود....

تنها چیزی که می‌تونم بگم اینه که متأسفم!
تنها چیزی که می‌تونم بگم اینه که متأسفم!

شخصیتی نیرومند نگاه مارک به خوب و بد را به چالش می‌کشد. «ری» با تصمیمی بزرگ به سراغ «رکس» می‌رود....

من چه‌کار کردم؟
من چه‌کار کردم؟

قهرمانان بزرگ زمین متحد می‌شوند تا با تهدیدی غیرقابل تصور روبه‌رو شوند....

فکر نمی‌کردم هیچ‌وقت ساکت بشی.
فکر نمی‌کردم هیچ‌وقت ساکت بشی.

در حالی که دنیا هنوز در شوک است، غریبه‌ای خطرناک از راه می‌رسد — و مارک را تا مرز توانایی‌هایش و فراتر از آن به چالش می‌کشد....

ارسال دیدگاه

× جهت نصب روی دکمه زیر در گوشی کلیک نمائید
آی او اس
سپس در مرحله بعد برروی دکمه "Add To Home Screen" کلیک نمائید