رین اوکومورا نوجوانی است که به‌طور طبیعی استعداد ایجاد دردسر دارد. با وجود این، تلاش می‌کند تا انتظارات برادر دوقلویش، یوکیو، و کشیش شیرو فوجیموتو، قیم آن‌ها، را برآورده کند. تا اینکه سرانجام از حقیقت تاریکی دربارهٔ گذشته‌اش آگاه می‌شود....

فوجیموتو و همراهانش تمام تلاش خود را می‌کنند تا رین را از دست شیاطینی که به‌دنبال او هستند، محافظت کنند. با این حال، رین توسط شیطان، قدرتمندترین شیطان و پدر واقعی‌اش، تسخیر می‌شود. هنگامی که...

به‌عنوان بخشی از آموزش برای تبدیل شدن به یک جن‌گیر، رین در آکادمی صلیب حقیقی ثبت‌نام می‌کند. در اولین روز کلاس‌ها، رین با تعجب می‌فهمد که برادر دوقلویش، یوکیو، قبلاً یک جن‌گیر شده و یکی از معلمانش خواهد بود....

یوکیو به همراه رین برای تهیهٔ برخی لوازم به فروشگاه مخصوص جن‌گیرها در مدرسه می‌رود. آن‌ها متوجه می‌شوند که دختر صاحب فروشگاه، شیئمی موریاما، توسط شیطانی که در باغ خانواده‌اش سکونت دارد، گرفتار شده است. برای نجات جان او، آن‌ها با این شیطان روبه‌رو می‌شوند....

با پیوستن شیئمی به‌عنوان هم‌کلاسی جدید، بی‌توجهی کامل رین به کلاس‌ها خشم هم‌کلاسی دیگرش، ریوچی سوگورو (معروف به «بون»)، را برمی‌انگیزد. پس از آشنایی با داستان بون، رین درمی‌یابد که آن‌ها بیش از آنچه تصور می‌کرد، وجه اشتراک دارند....

رین و یوکیو متوجه می‌شوند که مسئول تهیهٔ غذاهایشان در خوابگاه، اوکوباک، یک موجود آشپز است که توسط مفیستو فِلِس برای کمک به آن‌ها منصوب شده است. آن‌ها همچنین درمی‌یابند که اوکوباک هنگام عصبانیت می‌تواند دردسرساز باشد....

شیئمی که مشتاق برقراری دوستی‌های جدید است، از هم‌کلاسی‌اش، ایزومو کامیکی، می‌خواهد که با او دوست شود. ایزومو وانمود می‌کند که موافق است، اما...

کامیکی که هنوز از تصمیم دوستش، پاکو، برای ترک کلاس‌های جن‌گیری ناراحت است، درگیر مشاجره‌ای با بون می‌شود و کل کلاس توسط یوکیو تنبیه می‌شود. درست پس از ترک یوکیو برای انجام مأموریتی، دانش‌آموزان مورد حملهٔ یک غول دیگر قرار می‌گیرند و......

مفیستو فِلِس به دانش‌آموزان فاش می‌کند که حملهٔ غول در واقع بخشی از آزمون اسکوایر بوده و نحوهٔ مقابلهٔ آن‌ها با تهدید به‌عنوان بخشی از ارزیابی‌شان محسوب می‌شود. یوکیو...

گربهٔ سیاه، پس از شنیدن خبر مرگ پدر شیرو، دیوانه می‌شود و مدام به جن‌گیرها می‌گوید که دربارهٔ مرگ او دروغ می‌گویند، اگرچه فقط رین می‌تواند حرف‌هایش را بفهمد (او می‌گوید شاید به این دلیل که هر دو شیطان هستند)....

رین و هم‌کلاسی‌هایش، ایزومو و شیما، برای اولین مأموریت خود به‌عنوان اسکوایرها به شهری ساحلی اعزام می‌شوند که تحت تأثیر حضور یک کراکن قرار دارد. ایزومو با پسری برخورد می‌کند که پدرش شش ماه پیش برای مقابله با کراکن رفته...

اسکوایرها مأمور می‌شوند تا به‌دنبال روح کودکی بگردند که در پارک تفریحی مفیستو فِلِس پرسه می‌زند. رین و شیئمی ابتدا روح را پیدا می‌کنند، اما شیئمی در نهایت به‌تنهایی به‌دنبال آن می‌رود، در حالی که...