
اوزی، یک پهپاد نوجوان سرکش که از حبس شدن پشت دیوارهای کلونی خسته شده، تصمیم میگیرد راهی برای نابودی «پهپادهای تجزیهگر» که تهدیدی برای مردمش هستند پیدا کند. اما اقدامات عجولانهی او ممکن است پیامدهای خطرناکی برای همهی ساکنان داشته باشد....

اوزی و اِن برای بررسی مجموعهای از قتلهای وحشتناک به کلونی بازمیگردند، و بهنظر میرسد کسی از گذشتهشان پشت این ماجرا باشد....

مراسم پرام (جشن مدرسه) احمقانه و بیمعنی است — اما وقتی یکی از همکلاسیهای اوزی شروع به حذف دانشآموزان یکییکی میکند، او ناچار میشود در آن شرکت کند....

کمپ زدن در جنگلهای سمی، سرد و مرموز قرار بود کاری ساده باشد. اما وقتی اوزی و اِن با رازهای عجیبی از اعماق زمین روبهرو میشوند، همه چیز به ترس و وحشت بدل میشود....

قسمتی کاملاً معمولی که در خط زمانی حال رخ میدهد. هیچ چیز عجیبی در جریان نیست... فقط چرا آن آینه پیامهای تهدیدآمیز مینویسد؟...

اوزی، اِن و وی دیگر نمیتوانند پاسخهایی را که از اعماق سیاره آنها را صدا میزنند نادیده بگیرند، پس تصمیم میگیرند به دل یک پرتگاه مرگبار شیرجه بزنند و با ترسناکترین چیز ممکن روبهرو شوند: یک نوزاد واقعاً ترسناک....

اتفاقات زیادی در این قسمت میافتد، پس اینجا را نخوان، فقط برو ببینش!...

اوزی و سین در نبردی حماسی با قدرتهای ذهنی با یکدیگر درگیر میشوند تا سرنوشت جهان را رقم بزنند. راستی، اِن هم آنجاست....
ارسال دیدگاه