تنها خواسته هارشو انجام دادن همان کارهایی است که همه نوجوانهای دوازده ساله دوست دارند انجام دهند. او میخواهد هنگام تعطیلات تابستانی، با بهترین دوستش شانکی به بازی و تفریح بپردازد، اما......
روز تولد، روزی است که هر نوجوان دوازده سالهای را به هیجان وامیدارد و این موضوع در مورد هارشو نیز صدق میکند. او نقشههای بزرگی را برای روز تولد خودش تدارک دیدهاست و......
بالاخره روز پراضطراب اعلام نتایج امتحانات فرامیرسد، اما هارشو در مورد نمرات کارنامهاش نگران نیست. دغدغه اصلی او این است که پدرش میخواهد برای روز بازگشایی، به مدرسه بیاید و......
هارشو به تعدادی از رازهای برادرش دابو پی میبرد و متوجه میشود که او آنچنان که به نظر میرسد، ساده و بیگناه نیست. در ادامه، اوضاع خانه به هم میریزد و هارشو خیلی زود متوجه میشود که......
هنگامی که والدین با هم دعوا میکنند، تمام اعضای خانواده در وضعیت هشدار قرار میگیرند. هنگامی که هارشو و دابو سعی میکنند اوضاع را آرام کنند، خواهر کوچولویشان چیتی، ناپدید میشود و......
هارشو از هر فرصتی برای تحت تاثیر قرار دادن ویدیا استفاده میکند. البته شانکی هم نکات و ترفندهای جدیدی را به او یاد میدهد تا بهتر بتواند توجه ویدیا را به خود جلب کند و......
مهم نیست که ما چقدر با خواهرها و برادرهایمان دعوا میکنیم و آنها را کتک میزنیم. مهم این است که نمیتوانیم دور از آنها زندگی کنیم. این موضوع در مورد هارشو نیز صدق میکند و......
ارسال دیدگاه