
پس از گیر افتادن در یک جزیره مرموز، میا، بادی، رزی، و همیلتون باید اختلافات خود را کنار بگذارند تا راهی برای بازگشت به خانه پیدا کنند....

گروه تصمیم میگیرد سرپناهی بسازد، اما میا با مهارتهای طراحیاش مغرور میشود....

وقتی باند یک تخم مرغ از تخم بیرون نیامده پیدا می کند، به اعماق جنگل می روند تا خانواده آن را پیدا کنند....

این باند یک قایق میسازد تا به خانه برود، اما خروج آنها توسط یک نیروی لرزهای مختل میشود....

این باند یک تلفن همراه قدیمی پیدا می کند، اما باید خلاقیت خود را برای ارسال پیام به خانه انجام دهد....

میا و همیلتون در یک مسابقه آشپزی با هم روبرو می شوند، اما همی یک ماده مخفی را برای استشمام کردن یک پیروزی کشف می کند....

پس از ایجاد یک آرزوی قدرتمند، میا خود را در تکرار هر روز گیر کرده است....

رزی دوست جدیدی پیدا می کند که شاید بهترین امید گروه برای بازگشت به خانه باشد....
ارسال دیدگاه