
«لی هو-سو» به خانه بازمیگردد و با «یو میجی» روبهرو میشود که در زندگیاش سردرگم است. او میجی را قانع میکند تا به خواهر دوقلویش، «یو میره»، که در سکوت رنج میکشد، سر بزند....

میجی شغل اداری میره را کسلکننده میداند — تا اینکه یک پروژهی سخت را میپذیرد. در همین حال، میره در زندگی روستایی به راحتی روزها را میگذراند، اما با رئیسش درگیر میشود....

میجی از هیچ تلاشی دریغ نمیکند تا صاحب رستوران را راضی کند مغازهاش را بفروشد. در همین حال، هو-سو که رئیسش را عصبانی کرده، با طرد شدن از طرف همکارانش دست و پنجه نرم میکند....

هو-سو که از بیکاری دلزده شده، به دنبال راه بعدی زندگیاش میگردد. از سوی دیگر، میجی یک جلسه حیاتی بین شرکتش و صاحبملک ترتیب میدهد....

هو-سو به طور غیرمنتظرهای به می-ریه سر میزند و از او جواب میخواهد. اما وقتی حادثهای می-جی را به زادگاهشان بازمیگرداند، شبکه دروغهایشان عمیقتر میشود....

می-جی و هو-سو که حالا از احساسات یکدیگر آگاه هستند، رابطه عاشقانه ناخوشایندی را آغاز میکنند. بعداً، یک حضور تکاندهنده در محل کار، می-جی را متحیر میکند....

می-جی و می-ری جای خود را عوض میکنند - می-جی مجبور میشود موقتاً با هو-سو زندگی کند. می-ری به شرکت خود بازمیگردد، اما دوباره با گذشتهاش روبرو میشود....

با انگیزهای که دوباره در او شعلهور شده، می-ری تصمیم میگیرد که مبارزه کند. در حالی که در سئول به دنبال کار میگردد، می-جی و هو-سو حقیقت را در مورد کیم رو-سا کشف میکنند....

وضعیت سلامتی هو-سو ناگهان تغییر میکند و او را مجبور میکند رابطهاش با می-جی را دوباره ارزیابی کند. در همین حال، می-ری گامی جسورانه به سوی آینده برمیدارد....

می-جی و می-رای از فصلی دشوار عبور میکنند، در سوی دیگر هدف جدیدی پیدا میکنند و با چالشهای جدیدی روبرو میشوند، چه به تنهایی و چه با هم....
ارسال دیدگاه