Orb: On the Movements of the Earth
پس از آموختن آموزههای بدعتآمیز دربارهی زمین و خورشید، یک کودک نابغه در حالی که از دست دادگاه تفتیش عقاید میگریزد، به دنبال تحقیقات پنهان استادش میگردد.
- مدت زمان: نامشخص
-
بازیگران:
دانشآموز بااستعدادی که قصد دارد الهیات را در دانشگاه بخواند، در حقیقت به نجوم علاقهی عمیقی دارد. یک روز، با دانشمندی مرموز به نام هوبرت آشنا میشود....
رافائِل شیفتهی نظریهی خورشیدمحوری هوبرت میشود. کمی بعد، هوبرت توسط یک بازجوی تفتیش عقاید دستگیر میشود، اما پیش از برده شدن، گردنبندی را به رافائل میسپارد....
نواک، پوتوتسکی را متقاعد میکند که به ارتداد رافائل اعتراف کند. پس از دستگیری، رافائل بین دو گزینه قرار میگیرد: انکار باور به خورشیدمحوری یا تحمل شکنجه....
مبارز دوئلکننده، اوچِی، آرزوی مرگ دارد تا از دنیای ناامیدکنندهاش رهایی یابد و به بهشت برسد؛ در حالی که همکارش با نگاه کردن به ستارگان معنای زندگی را پیدا میکند....
گراس مأموریت را نیمهکاره رها میکند و خود و اوچی را در خطر مرگ توسط نواک قرار میدهد. آن دو به کوهستان میگریزند و صندوقچهای سنگی پیدا میکنند....
اوچی به سراغ بادنی، راهبی که بهخاطر کنجکاوی دربارهی رازهای آسمان مغضوب کلیسا شده بود، میرود تا از او کمک بگیرد....
یولنتا، دانشمند بااستعدادی که تنها دخترِ مؤسسهی نجوم است، با تبعیض روبهرو میشود. بادنی به دنبال منابعی میگردد تا نظریهی خورشیدمحوری را اثبات کند....
بادنی به یولنتا فرصتی میدهد تا حقیقت آسمانها را دنبال کند، اما ترس بر او چیره میشود. سپس یولنتا سخنان جسورانهی کنت پیِست را میشنود....
پیِستِ میانسال عهد میبندد که مدل زمینمرکزی استادش را اثبات کند. در زمان حال، او با استفادهی بادنی از اسنادش موافقت میکند — به یک شرط....
اوچی به بادنی میگوید که در حال یادگیری خواندن و نوشتن است. بعدها، دیدگاه بادنی مبنی بر اینکه دانش باید در اختیار عدهی خاصی باشد، یکی از راهبان را نگران میکند....
نواک دو بازجوی تازهکار را به شکلی وحشتناک با نقش جدیدشان آشنا میکند. بادنی با یولنتا دیدار کرده و به او خبر میدهد که نظریهاش کامل شده است....
نواک از بادنی میخواهد که تحقیقاتش را نشان دهد. او محل تحقیق بادنی را بازرسی میکند و چیزی مجرمانه پیدا نمیکند — تا وقتی که به شیء خاصی برمیخورد....
در بخشی درمانی از تالار تفتیش عقاید، اوچی زخمی به هوش میآید و نواک را میبیند که او را زنده نگه داشته تا اطلاعاتی از او بگیرد....
بادنی باید بین دو انتخاب تصمیم بگیرد: افشای محل اسناد مربوط به نظریهی خورشیدمحوری یا ادامهی شکنجهی اوچی به دست نواک....
نواک گمان میکند دختر محبوبش به عنوان مرتد اعدام شده است. پدر گرافسکی به نامهای از بادنی برمیخورد که حاوی درخواستی عجیب است....
بیست و پنج سال بعد، کاپیتان اشمیت از گروه تندروی آزادیبخش مرتدان وارد کلیسا میشود و یک شیء مهم را به سرقت میبرد....
دختری جوان و خانهبهدوش که در فقر دستوپا میزند، زندگی خود را وقف به دست آوردن ثروت کرده است. شبی، کتابی را که فری در دهکدهای متروکه پنهان کرده بود، پیدا میکند....
اسقف آنتونی به دراکا دستور میدهد که کتاب را تحویل دهد، اما ناگهان افراد اشمیت مداخله میکنند. دراکا که مصمم است سرنوشتش را تغییر دهد، دست به اقدام جسورانهای میزند....
برای پیدا کردن کسانی که کتاب را دزدیدهاند، یکی از بازجویان از نواک که حالا غرق در غم و اندوه است، کمک میطلبد....
در حالی که جبههی آزادیبخش مرتدان آمادهی عزیمت است، یولنتا نامهای به دراکا میسپارد. اندکی بعد، نواک و بازجویان به طویله نزدیک میشوند....
اشمیت و همراهانش به همرزمان خود میپیوندند و شروع به چاپ کتاب میکنند، اما خیانت یکی از اعضا عملیات آنها را متوقف میکند....
در جریان حملهی نواک و گروهش به آزادیبخشها، دراکا و اشمیت اقدام به فرار میکنند. در شهر، دراکا پیشنهادی به اسقف آنتونی میدهد....
نواکِ از خودبیگانه شده علیه آنتونی شورش کرده و قصد دارد کلیسا را به آتش بکشد. دراکا با او مقابله کرده و فرار میکند، اما زخمی سخت برمیدارد....
آلبرت برای تحویل سفارش نان به کلیسا میرود. در آنجا با کشیشی مرموز روبهرو میشود که او را به اعتراف به گناهانش تشویق میکند....
ارسال دیدگاه