پس از یک حادثه، نوجوان خلافکاری به نام تاکرو بیدار می‌شود و می‌بیند که دختری که در خواب‌هایش می‌دید، دقیقاً روبروی او ایستاده است....

تاکرو دوباره در دنجی هیان‌کیو بیدار می‌شود، اما هیچ‌کس او را به یاد نمی‌آورد و هیچ‌کس به داستان‌هایش درباره مبارزه با اونی‌ها باور ندارد....

وقتی تاکرو ثابت می‌کند که یک همراه جنگی خوب برای آتسونگا است، یورا باید تصمیمات سختی بگیرد....

سیمی قصد دارد از قدرت انفجاری اما غیرقابل پیش‌بینی تاکرو در رویداد صدمین سالگرد پاندمونیوم استفاده کند....

پس از ضربه روحی شکست در مبارزه‌ی صدمین سالگرد پاندمونیوم، تاکرو از ورود به مه سیاه می‌ترسد....

سیمی حقیقت تکان‌دهنده‌ای را در مورد چگونگی کار در دنجی هیان-کیو برای تاکرو توضیح می‌دهد....

تاکرو تصمیم می‌گیرد به تسوکیمیا در خنثی کردن ویتل جهانی سیمی کمک کند. اولین توقف آنها، برج سیریو بود....

در حالی که تاکرو برج‌های چهار خدا را یکی پس از دیگری نابود می‌کند، سیمی تصمیم می‌گیرد شخصاً با او در نبرد روبرو شود....

سیمی برای تاکرو از وقایع هزار سال پیش که او را به آغاز ویتل جهانی سوق داد، می‌گوید....

سیمی ماهیت واقعی قدرت‌های تاکرو و اینکه چگونه آنها کلید گشودن آینده هستند را استنباط می‌کند....